یکی از شومترین جنبههای روسیه ولادیمیر پوتین – و تمام رژیمهای ناپسند – سلاحسازی هنرها و هنرمندان است. از زمان تهاجم به اوکراین، هنرمندان روسی و خانوادههایشان یا به دلیل سخن گفتن علیه رهبر شرور خود با مجازات بدی روبهرو شدهاند – همانطور که برای حفظ مشاغل در غرب مجبور به انجام آن شدند – یا مانند رهبر ارکستر سابق LSO، والری گیرگیف، لانه کردهاند. عمیق تر آغوش سمی رهبرشان.
در بریتانیا، ما به سختی انتظار داریم که میزانسنسوپرانوها و نمایشنامهنویسان را با چنین انتخابهایی ببینیم، یا در واقع دولت اصلاً در آزادی هنری مداخله کند، خواستار وفاداری و مجازات کسانی شود که از پایمال شدن خط دولت خودداری میکنند. و ما آن را نمی بینیم.
و با این حال، برای گوش دادن به شکایات چپ سوسیالیست شامپاین، فکر می کنید که بریتانیا در واقع جولانگاه مداخله دولت های فریبنده در هنر است. مجارستان جدید، به عنوان نگهبان اوون جونز مقاله نویس این را بیان کرد. آنها میگویند، فقط نگاه کنید که چگونه محافظهکاران کوانگوهایی را با هدف حفظ بیطرفی پر کردهاند، چگونه مردشان ریچارد شارپ، دوست سوناک را به عنوان رئیس بیبیسی منصوب کردند. آنها می گویند که محافظه کاران از نظر ایدئولوژیک قلدر هستند و تهدید می کنند که با برداشتن بودجه، لباس های فرهنگی را که بیش از حد بیدار تلقی می شوند، نابود می کنند. آنها مبلغان بدجنسی هستند، به سختی بهتر از اوربان یا پوتین. آنیش کاپور، هنرمند، سال گذشته درباره «تلاش شوم و سیستماتیک محافظهکاران برای برچیدن پروژه کینزی که «هنر برای همه» را ایجاد کرد، نوشت. این درست پس از آن که بیش از یک میلیارد پوند برای سرپا نگه داشتن مؤسسات فرهنگی پس از کووید متعهد شد.
اگر آنها در برچیدن مؤسسات هنری چپ «شوم و سیستماتیک» عمل می کنند، پس در این کار بدشانسی می آید. حجم بالایی از زباله های درجه سه از خواب بیدار شده هنوز توسط تئاترها و موزه ها – به میزان میلیون ها مالیات دهنده – جمع آوری می شود.
هفته گذشته یک منظره هولناک دیگر برای کشوری ارائه داد که گفته می شود دولتش با قلدری حزبی و “سیستماتیک” خود هنرها را نابود می کند. تئاتر سلطنتی دربار نمایشی به نام بدون شناسه را روی صحنه برد، که در ابتدا تصور میکردم تقلید است، قبل از اینکه به یاد بیاورم این تئاتری بود که هفت کودک یهودی کاریل چرچیل: نمایشی برای غزه را اجرا کرد، که بسیاری آن را آشکارا به مخالفت مینگرند. استعارهای سامی No ID یک نمایش یک نفره با بازی مرد ترنس تاتندا شامیسو است که «داستان تجربه خود را به عنوان یک مهاجر تراجنسیتی سیاه پوست در بریتانیا بیان می کند. او با استفاده از آهنگهایی که در طول سال اول خود در مورد تستوسترون نوشت، در کنار نامهها، امضاها و بسیاری از کاغذبازیها، ما را راهنمایی میکند که چه چیزی برای اعتبار بخشیدن به هویت سیاهپوستان و عجیب و غریب از نظر قانون لازم است.»
اگر عدهای میخواهند پول خوبی بپردازند تا به چنین چیزی بپردازند، بازی جوانمردانه. با این حال، بازی جوانمردانه کمتر این است که دادگاه سلطنتی سالانه 2 میلیون پوند از پول خزانه دولت تأمین می شود. در همین حال، مؤسسه هنرهای معاصر، که با کمک مالی کلان دولت (789,000 پوند در سال 2021) نیز تامین می شود، کاملاً بیدار است، با یک بخش کامل در صفحه وب خود که به تعهد خود به «ضد نژادپرستی» اختصاص دارد. نمایشگاه کنونی “یک چیدمان همه جانبه چند قسمتی است… که منطق پیچیده نگهبانی فرهنگی در فرهنگ سیاه پوست و ادراک (نادرست) این پویایی ها را در دنیای گسترده تر (سفید) بررسی می کند.
در مورد بیبیسی، بسیاری از خروجیها هم در تلویزیون و هم در رادیو متناسب با برنامههای فرهنگی چپ است – برخی از آنها خوب هستند، بسیاری از آنها کمتر. بسیاری از دوستان عاشق موسیقی کلاسیک من گوش دادن به رادیو 3 را که زمانی فوقالعاده بود متوقف کردهاند، زیرا به عنوان یکی از دوستان علاقهمند به موسیقی روسی و اروپایی قرن 19 و 20، «همه داستانهایی درباره جوامع «حاشیهای» و موسیقی قبایل ناشناخته آمریکای جنوبی شده است. آن را قرار دهید. او اکنون به کلاسیک FM گوش می دهد و تبلیغات را بی صدا می کند.
فعال ترین و قدرتمندترین تلاش ها برای کنترل فرهنگ به شکل تصمیمات بودجه شورای هنر است. پول شورای هنر یک جریان درآمدی از انگیزه های پیچیده – یا بهتر است بگوییم، گل آلود – است. سالهای گذشته شاهد کاهش بیرحمانه بودجه ENO – یکی از محبوبترین سالنهای اپرای کشور، اگر بهطور پراکنده در حال مبارزه بود- و حذف کامل حمایتها از تئاترهای Hampstead، Gate و Donmar بود. ایده این بود که آنها را به خاطر اینکه به اندازه کافی محافظه کار نبودند مجازات نکنیم (برعکس، شوراهای هنری به تنوع و حصول اطمینان از شنیده شدن تعداد مناسبی از “صداها” وسواس دارند). در عوض، خدمت به تثبیت عجیب و غریب محافظهکاران با بالا بردن سطح، یک روش بیهدف برای انجام این کار در صورت وجود بود. همانطور که غوغای متعاقب تماشاگران نشان داد، قصابی صحنه هنری در سطح جهانی لندن راهی برای خدمت به شمال نیست.
همانطور که کل آشفتگی نشان داد، این دولت بسیار به دور از تمایل یا توانایی برای کنترل فرهنگ یا شکل دادن به روایت هنری این جزیره است. که وقتی صحبت از دربار سلطنتی می شود، کمی مایه شرمساری است. از هیچ مالیاتدهندهی شایستهای، حتی در شرایط بحران هزینههای زندگی، نباید خواسته شود که برای اجراهایی که «چه چیزی برای اعتبار بخشیدن به هویتهای سیاهپوست و غیرعادی از نظر قانون لازم است»، بودجه تأمین مالی کند.
مانند نفر بعدی، من نیز ترجیح میدهم پول از آسمان ببارد و به اندازه کافی برای تضمین هنرهای با بالاترین کیفیت و در عین حال حفظ آزادی خلاقانه کامل وجود داشته باشد. اما پول از آسمان نمیبارد: برای بسیاری از تئاترها، گالریها و موزهها این پول از طریق مجموعهای ناکارآمد و دست و پاگیر از فرآیندهای دولتی به نام دولت، از طرف ما میآید. بنابراین، مقدار مشخصی از مداخله اجتناب ناپذیر است، زیرا چه کسی چقدر پول دریافت می کند – و برای چه چیزی – یک سوال سیاسی است. آنچه شگفتانگیز است این است که دخالت محافظهکاران چقدر تفاوت ایجاد میکند: هنرها در بریتانیا هنوز مملو از تلههای پیشرفتگرایی نمایشی هستند که نشانه خوبی برای آزادی و نشانه بدی برای هر چیز دیگری است.